• تماس با ما
  • درباره ما
پنجشنبه, مهر ۱۰, ۱۴۰۴
پایگاه خبری مهندسی کهگیلویه و بویراحمد
پایگاه خبری مهندسی کهگیلویه و بویراحمد
  • صفحه نخست
  • معدن
  • نفت
  • معماری
  • عمران
    • شهرسازی
    • راه
    • ساختمان
    • سازه
  • رایانه
    • سخت افزار
    • نرم افزار
    • هوش مصنوعی
  • مکانیک
  • برق
  • مواد
  • صنایع
  • ژئوماتیک
  • کشاورزی
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • صفحه نخست
  • معدن
  • نفت
  • معماری
  • عمران
    • شهرسازی
    • راه
    • ساختمان
    • سازه
  • رایانه
    • سخت افزار
    • نرم افزار
    • هوش مصنوعی
  • مکانیک
  • برق
  • مواد
  • صنایع
  • ژئوماتیک
  • کشاورزی
  • تماس با ما
  • درباره ما

برای جستجو تایپ کرده و Enter را بزنید

مهندس خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی، معروف به محقق طوسی و معلم ثالث، مهندس، حکیم، متکلم، ریاضی‌دان و منجم شیعی قرن هفتم هجری قمری بود که ...
خرداد 8, 1403 | 13 دقیقه خواندن
چاپ خبر

خواجه نصیرالدین طوسی، (۵۹۷ – ۶۷۳ق) با نام محمد بن محمد بن حسن طوسی، معروف به محقق طوسی و معلم ثالث، مهندس، حکیم، متکلم، ریاضی‌دان و منجم شیعی قرن هفتم هجری قمری بود.
تبحّر خواجه در علوم زمان خود به خصوص فلسفه، ریاضیّات، کلام، منطق، ادبیات و نجوم، باعث گردیده تا بزرگان وی را با القابی چون «استاد البشر»، «افضل علما»، «سلطان فقها»، «سرآمد علم»، «اعلم نویسندگان» و «عقل حادی عشر» یاد کنند.
خواجه نصیرالدین با تألیف کتاب تجرید الاعتقاد روش ابتکاری فلسفی را در کلام شیعه ابداع کرد. وی با توجه به اینکه در کنار هلاکوخان مغول به مقام و منصب رسیده بود، از موقعیت خود استفاده نمود و خدمات ارزنده‌ای را به جهان اسلام ارائه کرد.
خواجه طوسی در طول عمر خویش آثار علمی مهمی از جمله: اساس الاقتباس، تجرید الاعتقاد، شرح الاشارات و … به یادگار گذاشت. علامه حلی، قطب‌الدین شیرازی، ابن میثم بحرانی و … از جمله شاگردان ایشان بودند.

 

۲ – تحصیلات

خواجه نصیر به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت. وی در شهر طوس و در ایام کودکی، علوم دینی و علوم عملی (اخلاق، قرآن، صرف و نحو و فقه) را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت را نزد دایی خود آموخت.

و با راهنمایى پدر در محضر «کمال‌الدین محمد حاسب» که از دانشوران نامى در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت. او در شهر طوس و به دست استادش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» لباس عالمان دین را بر تن کرد و از طرف استادش به «نصیرالدین» لقب گرفت.
او سپس با راهنمایی دایی پدرش نصیرالدین عبدالله بن حمزه به نیشابور مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگی مثل “فریدالدین داماد نیشابوری”، “اشارات بوعلی” و از “قطب‌الدین مصری” شاگرد فخر رازی، قانون ابن سینا را فرا گرفت. وی علاوه بر کتاب‌های فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷ق) نیز بهره‌مند شد.

تحصیلاتش را در نیشابور به‌مدت هشت سال به اتمام رساند و در آنجا به‌عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. بعد از آن، قصد عزیمیت به عراق نمود و در سال ۶۱۹ هجری یعنی در سن ۲۲ سالگی، موفق به دریافت اجازه‌نامه روایت گردید.

آن‌گونه که نوشته‌اند خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه و علامه نیز در مقابل، درس حکمت نزد خواجه آموخته است. «کمال‌الدین موصلی» ساکن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود که علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت و بدین‌ترتیب محقق طوسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سال‌ها دوری از وطن و خانواده، به طوس بازگشت.

۳ – اساتید

برخی از اساتید خواجه نصیرالدین طوسی عبارت‌اند از:
۱ ـ نورالدین علی بن محمد شیعی (دایی ایشان)؛
۲ ـ کمال‌الدین محمد حاسب؛
۳ـ نصیرالدین عبدالله بـن حمزه (دایی پدرش)؛
۴ _ سراج‌الدین قمری؛
۵_ فریدالدیـن داماد نیشابوری؛
۶ـ قطب‌الدیـن مصری شافعی؛
۷ـ ابوالسادات اسعد بن عبدالقادر.
۸ _ معین‌الدین سالم بن بدران مصری؛
۹ـ کمال‌الدین بن یونس موصلی؛
۱۰- علامه حلی.

۴ – شاگردا

برخی از آنان به این قرار است:
۱- جمال‌الدین حسن بن یوسف مطهر حلی (علامه حلی متوفی ۷۲۶ق)؛
۲- ابن‌میثم کمال‌الدین‌ میثم‌ بن‌ علی‌ بحرانی (شارح نهج البلاغه)؛
۳- محمود بن مسعود بن مصلح شیرازی، معروف به «قطب‌الدین شیرازی» (متوفی ۷۱۰ق)؛
۴- کمال‌الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (۶۴۲ – ۷۲۳ق) معروف به ابن الفُوَطی؛
۵- سید رکن‌الدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ق)؛
۶- ابراهیم حموی جوینی؛
۷- اثیرالدین اومانی؛
۸- مجدالدین مراغی؛
۹- مجدالدین طوسی.

۵ – آثار و تألیفا

خواجه نصیرالدین در دوران حیات خویش، به رغم آشوب و حوادث مخاطره‌انگیز و فشارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی آن عصر، توانست حدود یکصد و نود کتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت به رشته تحریر درآورد. برخی از آثارش عبارت‌اند از:
۱- تجرید الاعتقاد، که در موضوع کلام نگاشته شده و به دلیل اهمیت فوق‌العاده آن مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و شرح‌های بسیاری پیرامون آن نوشته شده است.
۲- شرح اشارات، این کتاب شرحی بر اشارات بوعلی سینا است.
۳- قواعد العقاید، در موضوع اصول عقاید.
۴- اخلاق ناصری؛
۵- اوصاف الاشراف؛
۶- تحریر اقلیدس؛
۷- تحریر مجسطی؛
۸- اساس الاقتباس؛
۹- زیج ایلخانی؛
۱۰- اثبات الجواهر؛
۱۱- اثبات اللوح المحفوظ؛
۱۲- اشکال الکرویه؛
۱۳- شرح اصول کافی؛
۱۴- رساله‌ای در کلیات طب؛
۱۵- تجرید الهندسه.
و ده‌ها کتاب و رساله علمی دیگر.

۶ – سکونت در قلعه‌های اسماعیلی

خواجه حدود ۲۶ سال در قلعه‌های اسماعیلیه به سر برد و در این مدت دست به تالیف و تحریر کتاب‌های متعددی زد.

خواجه در این دوره از زندگی پر ماجرای خویش از کتابخانه‌های غنی اسماعیلیان بهره فراوان برد و به علت نبوغ فکری، معروف و سرشناس گشت.
ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامه‌ای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه خبردار شد و دستور داد تا خواجه را دستگیر و زندانی کنند. پس از چندی خواجه نصیر به “قلعه الموت” منتقل شد. ولی حاکم قلعه که از دانش او اطلاع پیدا کرده بود، با او رفتاری مناسب در پیش گرفت.

۷ – دوران آشو

سال‌هایی که خواجه برای تحصیل در عراق به سر می‌برد اخبار پراکنده و ناگواری از تجاوز قوم مغول به ایران به گوش می‌رسید. ایران که در آن زمان حاکمی بی‌سیاست و نالایق به نام «سلطان محمد خوارزمشاه» بر آن فرمانروایی می‌کرد از هجوم مغولان در امان نماند و شهرهای مختلفی از آن مورد تاخت و تاز آنان قرار گرفت.
این هجوم از سال ۶۱۶ق. شروع شد و در پی آن شهرهای بسیاری از ایران بجز مناطق جنوبی کشور به تصرف مهاجمان درآمد و جنایات هولناک و ویرانی‌های بی‌شماری به وجود آمد.

در این میان شهر نیشابور آن‌چنان مورد تهاجم قرار گرفت که نه تنها مردمان بلکه حیوانات خانگی آن شهر هم از تیغ خونین متجاوزان در امان نبودند. پس از کشتار دسته جمعی، هفت شبانه‌روز بر شهر آب بسته، آن را شخم زدند.

برخی عدد کشتگان نیشابور را ۱/۷۴۸/۰۰۰ نفر دانسته‌اند.
این اخبار خواجه نصیر را بر آن داشت تا برای کمک به هموطنان و خانواده خویش راهی ایران شود. طوسی پس از رسیدن به نیشابور صحنه‌های دلخراش خون و آتش و ویرانی را مشاهده کرد و با اضطراب بسیار به سوی خانه‌ای که زادگاهش بود رفت اما کسی را در آن خانه نیافت.
خواجه با راهنمایی یکی از همسایگان اطلاع پیدا کرد که مادر و خواهرش برای نجات جان خود به شهر قائن رفته‌اند. او نیز نزد خانواده خویش رفت و پس از چندی سکونت در آنجا به تقاضای والی شهر، امام جماعت یکی از مساجد شد و احترام ویژه‌ای به دست آورد. او در سال ۶۲۸ق. پس از آنکه بیش از سی سال از بهار عمرش می‌گذشت در قائن ازدواج کرد.

۸ – خواجه نصیر و مغولان

هلاکوخان مغول که به خطر اسماعیلیان کاملا واقف بود به قلعه‌های اسماعیلیه حمله کرد و پس از چند بار حمله و محاصره طولانی مدت، با درایت خواجه نصیر اهل قلعه بدون خونریزی و کشت و کشتار خود را تسلیم خان مغول کردند و این کار باعث جلوگیری از یک فاجعه انسانی شد.
خان مغول که از جریان خواجه و زندانی شدن او با خبر شد، خواجه را گرامی داشت و این علاقه به خواجه زمانی بیشتر شد که خان مغول از علم و دانش خواجه و تسلط بر علوم مختلف مخصوصا علم نجوم آگاهی یافت؛ چون مغولان اعتقاد زیادی به ستاره و صور فلکی و طالع‌بینی آینده داشتند. حتی برخی از محققان، مغولان را خورشید و ماه‌پرست می‌دانستند و شاید همین امر باعث بناگزاری رصدخانه مراغه شد.

۹ – ویژگی‌های اخلاقی

خواجه نه تنها مرد علم و کتاب و تحقیق و تألیف بود، بلکه دانشوری متعهد و برخوردار از ویژگی‌های اخلاقی زیادی بود و هیچ‌گاه علمش بر تعهد و اخلاقش سبقت نمی‌گرفت. توجه به نظر دیگران و برخورد متواضعانه و حکیمانه با افراد از خصوصیات او به شمار می‌آمد. تمایلات و روحیات عرفانی خواجه در برخی کتاب‌هایش چون اخلاق ناصری و شرح اشارات مشهود است.
مطیع ساختن مغولان بیابان‌گرد و ویران‌ساز، خود نشان بزرگی از رفتار و کردار حکیمانه اوست و این تا جایی بود که علمای بسیاری از شیعه و سنی به تعریف و تمجید خواجه زبان گشودند.
علامه حلی از شاگردان معروف خواجه نصیر می‌گوید: «خواجه بزرگوار در علوم عقلی و نقلی تصنیفات بسیار دارد و در علوم دین بر طریقه مذهب شیعه کتاب‌ها نوشت. او شریف‌ترین دانشمندی بود که من دیده‌ام.»

ابن فوَطی یکی از شاگردان حنبلی خواجه نصیر می‌نویسد: «خواجه مردی فاضل و کریم‌الاخلاق و نیکو سیرت و فروتن بود و هیچ‌گاه از درخواست کسی دلتنگ نمی‌شد و حاجت‌مندی را ردّ نمی‌کرد و برخورد او با همه با خوش‌رویی بود.»

ابن شاکر یکی از مورخان اهل سنت اخلاق خواجه را چنین توصیف می‌کند: «خواجه بسیار نیکو صورت و خوش‌رو و کریم و سخی و بردبار و خوش معاشرت و زیرک و با فراست بود و یکی از سیاست‌مداران روزگار به شمار می‌رفت.»با این حال گروهی خواجه را بر هم‌زننده وحدت دولت عربی و اسلامی می‌پندارند و می‌گویند به دست او، وحدت عربی آن زمان پاشیده شد چون در حمله هلاکو به بغداد خواجه علت و محرک اصلی بود و نظرات خواجه نافذ شد. در حالی‌که نامه‌های خلیفه عباسی معاصر سلطان خوارزمشاه به چنگیزخان مغول و تشویق او در حمله به ایران برای از بین بردن دولت اسلامی ایران، مقدمه هجوم چنگیزیان به بغداد گردید. در حقیقت، نه تنها خواجه علت حمله نبود، بلکه، اگر درایت خواجه نصیر نبود، معلوم نبود این قوم خون‌ریز چه بر سر مسلمانان می‌آوردند و امروز جهان اسلام چه وضعیتی داشت

۱۰ – جایگاه علمی

چنان‌که نوشته‌اند خواجه در رشته‌های ذیل از تخصص کافی بهره‌مند بود:

۱۰.۱ – ریاضیات

او در ریاضی از نظرهای برجسته‌ای برخوردار بود به گونه‌ای که تا به امروز در جبر، حساب، هندسه، مثلثات و سایر علوم ریاضی از دانشمندان این رشته به شمار می‌آید.
دانش‌پژوهان غربی، خواجه را تنها از طریق این رشته شناخته و دیگر علوم و فنون وی از نظر آنان پنهان مانده است. او با تالیف کتاب «الشکل القطاع» نظریات جدیدی در ریاضی به وجود آورد و بحث مثلثات را از علم فلک جدا کرده، هرکدام را موضوعی جداگانه به حساب آورد.
محقق طوسی اولین دانشمندی بود که حالات شش‌گانه مثلث کروی در قائم الزاویه را به کار برد. تألیف سی و پنج اثر در موضوع ریاضی از سوی خواجه دلیلی روشن بر این است که وی از دانشوران برجسته این علم بوده است.

۱۰.۲ – فلسفه و کلام

خواجه در عصری زندگی می‌کرد که فخر رازی بر افکار و نظریات فلسفی ابوعلی سینا می‌تاخت و عقاید فلسفه مشّاء را به‌شدّت مخدوش می‌ساخت و کسی را هم یارای ایستادگی در برابر شبهات او نبود، به گونه‌ای که افکار ابن سینا از توجه فلاسفه دور گشته و مورد بی‌مهری قرار گرفته بود. در این برهه، خواجه نصیر پا به عرصه نهاد و با نوشتن کتابی در شرح اشارت ابن سینا تمامی اشکالات فخر رازی پاسخ داده، بار دیگر افکار عالی و مهم بوعلی حیات تازه‌ای یافت.
خواجه نصیرالدین در قرن هفتم با تالیف کتاب بسیار مهم و مستدل «تجرید العقاید» محکم‌ترین متن کلامی را به رشته تحریر درآورد و افق‌های تازه‌ای به روی مشتاقان این علم گشود. این کتاب جاودانگی هفتصد ساله خود را هم‌چنان حفظ کرده است و هم‌اکنون در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌های اسلامی تدریس می‌شود.

۱۰.۳ – اخلاق و ادبیات

محقق طوسی با نگارش کتاب «آداب المتعلمین» دستورالعمل‌های ظریف اخلاقی را به شیوه‌ای بایسته برای تمامی دانش پژوهان بیان داشته است. او با داشتن ذوق شعری اشعاری به زبان عربی و فارسی سروده است.

۱۱ – دیدگاه‌های اقتصادی

در این‌جا به برخی از دیدگاه‌های اقتصادی خواجه نصیرالدین طوسی اشاره می‌کنیم:

۱۱.۱ – اصول اخلاق اقتصادی

خواجه نصیر‌الدین طوسی در کتاب‌ها و نوشته‌های خود، اصول اقتصادی که باید هریک از افراد جامعه مراعات کنند را مورد بحث قرار می‌دهد. مهم‌ترین این اصول، اصل کفاف است؛ به‌ اعتقاد وی، هرکس باید به‌اندازه نیاز متعارفش در جامعه از کالاها و خدمات ضروری استفاده کند.
یکی از کارهای جالب وی، بیان محتوای اقتصادی بسیاری از واژهای اخلاقی اسلام است. از دیدگاه وی منظور از مواسات در اسلام، چیزی جز مصرف اشتراکی نیست و مقصود از «قناعت»، استفاده از کالاها و خدمات ضروری در حد ضرورت است. وی همچنین در مورد «صله رحم» معتقد است که مقصود از آن، برقراری یک سیستم اشتراک اقتصادی فامیلی است. در مورد ظالمان معتقد است که ثروتمندان همواره از طریق ظلم و استثمار دیگران به پول و ثروت مافوق خود دست می‌یابند و از بزرگترین ظالمان، استثمارگران و سرمایه‌داران هستند.

۱۱.۲ – عدالت اقتصادی

خواجه معتقد است که استقرار عدالت قلب اقتصاد است و سایر مسائل اقتصادی‌ اندام‌ها و اعضای فرعی اقتصاد است؛ بنابراین اگر در یک جامعه، استثمار انسان از انسان و استثمار انسان از انسانیت به هر شکل آن وجود داشته باشد، اقتصاد آن جامعه به بیماری قلب مبتلا است. همچنین خواجه استقرار عدالت را در سه چیز می‌داند: محو روابط استثماری در انباشت ثروت و جمع اموال، محو روابط استثماری در مبادلات و محو روابط استثماری در اعمال کیفر و مجازات یا اعطای پاداش و اعمال تشویقات.

۱۱.۳ – خانواده و توسعه اقتصادی

خواجه بعد از بیان علت پیدایش خانواده، به نقش خانواده در توسعه اقتصادی اشاره می‌کند. در این مورد، معتقد است که پدر خانواده باید استعداد هریک از فرزندان را کشف و با درآمد خود در شکوفا کردن هرچه بیشتر استعدادهای مذکور در زمینه‌های مختلف اقتصادی سرمایه‌گذاری کند. پدر خانواده، همچنین باید نقش هماهنگ‌کننده فعالیت‌های اقتصادی اعضای خانواده را نیز ایفا کند؛ به‌طوری که همگی به کمال مطلوب برسند

 

۱۱.۴ – تقسیم کار

خواجه نصیر ایرانی، قبل از آدام اسمیت اسکاتلندی و حتی قبل از ابن‌ خلدون تونسی در نوشته‌های خود مسائل مربوط به تقسیم کار را عنوان کرده و به چهار مسئله عمده اشاره کرده است:
۱- انسان بدون کمک دیگران قادر به تهیه کلیه مایحتاج خود نیست.
۲- نیاز به تعاون، پایه پیدایش تقسیم کار است.
۳- مبادله مازاد بر مصرف باید بر اساس قسط و محو استثمار یکی از دیگری انجام پذیرد.
۴- در جامعه تعاونی، مصرف باید در حد کفاف انجام گیرد.

بر اساس این استدلال خواجه طوسی می‌توان نتیجه گرفت که بیش از ۵۰۰ سال قبل از آدم اسمیت و کارل مارکس، وی به نتایج زیر رسیده است:
‌الف: در تولید اجتماعی جامعه تقسیم کار امری ضروری است.
‌ب: ارزش مبادله کالا بر اساس مقدار کاری که برای تولید آن انجام شده است، مشخص می‌شود.

۱۱.۵ – دیدگاه‌های اقتصادی دیگر

خواجه نصیر درباره مسائل دیگر اقتصادی مانند عوامل تولید، کار، درآمد، شرایط سرمایه‌گذاری، مدیریت دارایی‌ها، قانون حداقل مقیاس، مبادله و پول، کشاورزی، بار مالیاتی، خرید دارایی‌های غیرمولد و مواردی دیگر دارای دیدگاه‌های مهمی است.

۱۲ – خدمات

مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه خویش دارد. خواجه كه در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده كرد و خدمات بسیاری به فرهنگ اسلام و كشورهای مسلمان روا داشت كه برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:
۱: اقدامات علمی و فرهنگی و نگارش کتاب‌های ارزشمند و مفید برای جهان اسلام.
۲: جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست سربازان مغول.
۳: نجات جان دانشمندان و فرهیختگان مانند ابن ابی‌الحدید (شارح نهج‌ البلاغه) و برادرش موفق الدوله و عطاملک جوینی که همگی مورد خشم مغول قرار گرفته بودند.
۴: آشنا کردن قوم مغول با فرهنگ و تمدن اسلامی به گونه‌ای که موجب گرویدن عده زیادی از مغولان حتی خان مغول به دین اسلام شد. و از سال ۶۹۴ق. اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد.
۵: جلوگیری از تهاجم آنان به سایر کشورهای اسلامی.
۶: تاسیس و تجهیز کتابخانه بزرگ.
۷. تاسیس رصدخانه مراغه در سال ۶۵۶ق، با همکاری عده‌ای از اندیشمندان مسلمان.

۱۳ – در نگاه امام خمینی

امام‌ خمینی از خواجه نصیرالدین طوسی با عناوینی چون محقق خبیر، افصل متاخرین، اکمل متقدمین، فیلسوف متبحر، نصیر ملت و دین، محقق شهیر، محقق طائفه حقه و مدقق فرقه حق یاد می‌کند

و با ستایش خدمات علمی و دینی وی، حضور او را در دربار مغول مبرا از غرض‌های مادی و دنیوی شمرده، هدفش را خدمت به جهان اسلام، انسان‌سازی و مهار قدرت هلاکوخان و بر اساس عقلایی دانسته است.

امام‌ خمینی معتقد است که نورانیت خواجه می‌تواند یک مملکت را نورانی کند.

امام‌ خمینی درباره حکمت و حریت خواجه بر این باور است که وی باوجوداینکه وزیر بود، حرف دیگران را گوش می‌داد و در امور وزارتی، زیردستان خود را مدیریت می‌کرد، مطلب علمی که قطب الدین شیرازی سؤال کرده بود را نیز با کمال متانت جواب می‌داد؛ همچنین از جمله کمالات خواجه آن بود که ذهن سوال‌کننده را می‌خواند و از پیش از پرسش پاسخ او را می‌داد و افق فهم شاگردان خود را می‌دید.

امام‌ خمینی، خواجه نصرالدین طوسی را حافظ عقاید و قوانین اسلام و از مصادیق حدیث مؤمن فقیه می‌دانست که با رحلت او، در اسلام خلاء جبران‌ناپذیری به وجود آمد.امام ‌خمینی از آراء و نظرات کلامی و فلسفی خواجه‌نصیر بهره برده و در برخی موارد آنها را بررسی و نقل کرده‌ است از جمله:
۱-علم تفصیلی حق‌تعالی: بنا بر نظر امام‌ خمینی، خواجه‌نصیر درباره علم الهی روش اشراقی را طی کرده، و علم حق را علم فعلی حق دانسته است. امام این نظریه را نمی‌پسندد و معتقد است علم تفصیلی حق‌تعالی در مرتبه ذات ثابت است و کشف و تفصیل علم ذاتی از علم فعلی بالاتر است.

[۳۹]

۲- عمومیت قدرت حق‌تعالی: امام‌ خمینی در بیان عمومیت قدرت الهی با استناد به کلام خواجه‌نصیر، بر این باور است که ذات، علت تامه اشیاء است و علم ذات مستلزم علم به اشیا است و چون ذات و علم یک حقیقت‌اند. پس معلوم علم و اشیا در خارج یک حقیقت‌اند و هر چیزی که متعلق علم باشد، مبدئیت و قدرت و فاعلیت هم به آن متعلق خواهد بود و مقدور عین معلوم است؛ بنابراین تمام اشیاء از ذوات و اوصاف و افعال معلوم حق‌اند و همه آنها مقدور حق نیز می‌باشند و چنان‌که علم او به همه موجودات احاطه دارد، قدرت او نیز به تمام موجودات محیط است.۳- کیفیت حصول کثرات: امام‌ خمینی معتقد است، خواجه‌نصیر برای تبیین کیفیت حصول کثرات از عقل اول، روش اشراقی را طی کرده‌ است.

۱۴ – فرزندان

خواجه نصیر سه پسر از خود به یادگار نهاد:
صدرالدّین علی، فرزند بزرگ او که همواره در کنار پدر و همگام با او بود و در فلسفه، نجوم و ریاضی بهره کافی داشت.
دومین فرزندش اصیل‌الدین حسن نیز اهل دانش و فضیلت بود و در زمان حیاتش اغلب به امور سیاسی مشغول بود.
فرزند کوچک خواجه فخرالدین محمد بود که ریاست امور اوقاف در کشورهای اسلامی را به عهده داشت.

۱۵ – وفات

در سال ۶۷۲ هجری قمری، خواجه نصیر با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتاب‌های تاراج رفته را جمع‌آوری کند و به مراغه بیاورد، اما اجل مهلتش نداد.

خواجه وقتی در حال احتضار بود یکی از اطرافیان به او نزدیک شد و گفت: وصیت کن پس از مرگ در حرم امام علی (علیه‌السّلام) به خاک سپرده شوی! خواجه با ادب جواب داد: مرا شرم می‌آید که در جوار این امام (امام کاظم (علیه‌السّلام)) بمیرم و از آستان او به جای دیگر برده شوم.
وی در تاريخ ۱۸ ذی‌حجه سال ۶۷۳ هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت. مراسم تشییع جنازه او با حضور شماری از ارادتمندان و مشتاقانش به سوی آستان امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) انجام گرفت.
هنگامی که می‌خواستند قبری برای او حفر کنند به قبری از پیش ساخته برخوردند که تاریخ آماده شدن آن مصادف با تاریخ تولد خواجه بود. سرانجام پیکر مطهر این دانشمند طوسی در همان قبر، به خاک سپرده شد.

برچسب:

خواجه نصیرالدین طوسی

هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد ویژه

  • سانحه رانندگی برای خودروی معاونت عمرانی استانداری کهگیلویه و بویراحمد
  • مقررات ملی ساختمان ایران – مبحث اول
  • از تأخیر تا جهش؛ روایت معاون عمرانی از مسیر پرچالش پروژه‌ها
  • شرایط عمومی پیمان
  • مهندس شهامت: مهندسان سربازان توسعه کهگیلویه و بویراحمد هستند
  • آغاز عملیات عمرانی پارک گردشگری یاسوج
  • «اخبار مهندسی استان» مورد استقبال معاون عمرانی قرار گرفت | نگاه حوزه عمرانی به این رسانه متفاوت خواهد بود
هشتگ
آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد
اخبار عمرانی کهگیلویه و بویراحمد
اخبار مهندسی
اخبار مهندسی استان
اخبار مهندسی استان کهگیلویه و بویراحمد
اخبار مهندسی کهگیلویه و بویراحمد
اخبار مهندسی یاسوج
استانداری کهگیلویه و بویراحمد
استانداری یاسوج

پیشنهاد ویژه

چیزی پیدا نشد!

انگار اینجا چیزی پیدا نشد!

پایگاه خبری مهندسی کهگیلویه و بویراحمد

پایگاه خبری مهندسی کهگیلویه و بویراحمد

  • معدن
  • نفت
  • عکس
  • معماری